• وبلاگ : كيمياي ناب
  • يادداشت : سراشيبي
  • نظرات : 3 خصوصي ، 20 عمومي
  • پارسي يار : 11 علاقه ، 4 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بعضي وقتها که سعود کوهنوردان را ميبينم و مصائبي که براي فتح قله دچارش ميشن؛ با خودم ميگم:
    آخه آبتون نبود! نونتون نبود! کوهنورديتون ديگه چي بود؟؟؟
    امسال خودم هم يه همچين حالتي بهم دست داد(البته ضعيفتر)
    يه لحظه با خودم گفتم: خدايا من اگه الان بيفتم پايين که نفله ميشم( چون هميشه منزجر بودم از اينکه مرگم هيچ فايده اي براي بشريت نداشته باشه و همينجوري مثل حيوون تلف بشم!!!)
    خلاصله خدا کمک کرد و ما هم بسلامت اومديم پايين:)
    شما هم بيشتر دقت کنيد! ما يه دونه حامد خان بيشتر نداريم...
    قضيه ي شما مثل قضيه ي جست ملخک هست! تنها يه بار ديگه ميتونيد جست بزنيد:))
    خدا حفظتون کنه
    پاسخ

    سلام مي فرمودين گاوي خرسي ژلنگي قربوني مي كرديم :)باشه دفه بعد جستك نمي زنيم راشد خان :)