• وبلاگ : كيمياي ناب
  • يادداشت : نگاه غمزه
  • نظرات : 5 خصوصي ، 30 عمومي
  • پارسي يار : 25 علاقه ، 7 نظر
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام. عميق و تاثير گذار... بسيار ناب و کيميا... حال خوشتون کاملا توي شعر مشهود بود و به خوانده هم منتقل ميشه اين حال خوش... چهاربار شعر روخوندم و هر بار متاثر شدم. عالي بود. عالي به خاطر حال خوش شاعر. اشکالاتي هم داشت از نظر وزن و قافيه و استخدام واژه ها ولي اونقدر شعر عميق بود که اين اشکالات رو در خودش هضم ميکنه. مثلا واژه ابليت که قبلا هم در يکي ديگه از اشعارتون تذکر داده بودم نامانوس و نازيباست. مصرع اول گرچه مفهوم دريافت ميشه ولي واژه ها چيدماني دو پهلو دارند و ميشه از اون برداشت ديگري هم داشت انگار شاعر براي نبودن مخاطب دلتنگ است!! براي نبودن هايت دلتنگم!! نگاه غمزه نمي خواهمت ترکيبي اشتباهه ما در ادبيات فارسي معادل اين چنيني نداريم! انتظار نگاه غمزه اي ندارم منظور اينه ديگه درسته؟ خب ما ترکيبي که اينطور جايگزين اين جمله بشه رو نداريم. ديدن چون مني براي تو ننگ است يا تنگ است؟ ريزه نميبينم!! ننگ اگه باشه اشکال محتوايي داره و تنگ اگه باشه اشکال معنايي! مصرع آخر فقط جهت زنده شدن يادو خاطر وبلاگ محترم سروده شده وگرنه معنيش همچين لايتچسبکه:) يکي دوتا اشکال ديگه هم هست که زياد مهم نيستند:) در هر حال شعر عالي و عميق و تاثير گذار بود. انشاالله مورد توجه خود آقا قرار بگيره. ما رو هم دعا بفرماييد
    پاسخ

    سلام ممنون از اين همه وقتي که گذاشتين . اشکالات رو مي پذيريم در واقع قصد شعر گويي نداشتيم لذا اگه وزن و قافيه ندارن بر نويسنده خورده نگيرين هدف ما فقط انتقال يه حس بود و کلمات فقط ابزار.واژه ابليت رو به خاطر اون جمله و فراز دعاي مناجات شعبانيه خيلي دوست دارم ابليت شبابي .. مصرع اول حال عاشقي رو بيان مي کنه که اصلا قدر لحظات رو نمي دونه و ثانيه هاي رو که معشوق رو نديده و از بس اين نديدن ها به خاطر نا اهل بودن خودش تکرار شده که دگه سنگدل شده و راحت مي تونه بي تفاوت اين ضايعه رو ازش بگذرهنويسنده اين سطور ترسش از آن است که معشوق از نظر به او کراهت داشته باشه و به همين خاطر تمناي يک نيم نگاه رو داره و گويي به اون راضييه و آن نگاه ناب و عاشقانه معشوق رو دور از شان خود مبي بينه و لياقت خودش رو در اون حد نمي دونهدرسته که در مصرع اخر از يک نام آشنا استفاده کرده ولي تو گويي ايهامي در کاره و نويسنده از يک طرف به دل پاک خودش که مانند سنگي سياه شده اشاره مي کنهبازم از حضورتون و نقد تون ( اگرچه بنظرم در حد نقدنبود) تشکر مي کنم و از نگاه نافذتون به نوشته هاي بنده بسي افتخار مي کنم