• وبلاگ : كيمياي ناب
  • يادداشت : ... تو رحم کن
  • نظرات : 3 خصوصي ، 11 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام.
    اونقدر عميق و حقيقتا برخاسته از دل بود که من با بغض خوندم و حسابي دلم درگيرش شد و آخر اشکم جاري شد. حقيقتا از عمق جان نوشته شده بود و بر عمق جان نشست.به خاطر همين که از دل برآمده بود بر دل نشست و گرنه ضعف هاي بزرگي داشت! همون مصرع اول من کلي با واژه ابليت درگير بودم چندين بار خوندم و رد شدم اين واژه هاي نامانوس تا آخرين مصرع تکرار شده بود. واژه هايي که هر چند با توجه به سياق کلام مي شد معناي اون رو حدس زد ولي نازيبا و نامانوس بودند! و اين باعث ميشد زيبايي کلانم بياد پايين و چه بسا که خواننده به خاطر وجود همين واژه ها از خوندن منصرف بشه و تا آخر مطلب با حرف دل شاعر همراه نشه! ولي با اين وجود اگر کسي حوصله کنه و با متن پيش بياد حتما به تاثيري که متن روش گذاشته اعتراف خواهد کرد چون متن از لحاظ «عمق» در اوج قرار داره. يکي ديگه از امتيازاتش اين بود که خواننده متن رو کاملا لمس مي کنه و تو گويي اين متن رو خودش نوشته. مثلا اينجا «شود دوباره بخواني مرا اي کريم
    چو آن شب و کوچه خيس، »

    همه ي خاطرات اينچنيني انسان تداعي ميشه و يا بيت آخر که نشتر آخر رو مي زنه و اشک رو جاري مي کنه....عکس هم بسي مناسب و هنرمندانه انتخاب شده. ببينيد عجب تاثيري گذاشته اين متن روي من که اينهمه براش نوشتم...!!
    پاسخ

    سلام ممنونم از توجهتون . خودم متوجه ايرادات هستم و کاملا وارده ولي تک تک کلمات را دست نخورده آوردم قصد نداشتم بذارم تو وبلاگ و حالا هم که گذاشتم بنا نيست کاملا فهميده بشه به قول بعض دوستان مخاطب خاص داره . هر کدوم ارز جملات يادآور يه خاطره يا يه ماجراست که آوردم استفاده از کلمات نامانوس رو مي پذيرم که بعضي ها اصلا در معناي خود به کار نرفته مخصوصا اين جمله که شما انتخاب کردين حکايت از يه خواب شيرين داره.