سلام نميدونم از چي بايد بگم. خودت بپرس من بنويسم. رضا شاعري متولد تهران 25ساللمه.کارم بيشتر چاپ ونظارت چاپه. اما کارهاي متعدد تبليغاتي انجام ميدم مثل راه هاندازي نمايشگاه يا مثلا همين تئاتر نوروني رو يه بخش عمده اي از کار تبليغاتش توي تهران با من بود. علاقه مند به کتاب و کتابخواني. بيش از 600جلد کتاب در کتابخانه ي شخصيم دارم که از نوجوني جمعش کردم. اختصاصي شعر و رمان و ادبيات. والبته مذهبي. 9سال پيش پدرم رو بر اثر عوارضي از دست دادم که هنوز داغش دلمو مي رنجونه. يه برادر هم داشتم که پس از 8/سال بستري تو بيمارستان و خونه و پرستاري ازش آخر سال 79 تو بغل خودم پر پر شد. 2تا داداش ديگه ام که احوالاتشون مشخصه جنگ=شهادت ومجروحي. يه مادر پيرهم دارم که به سيدخانم تو محلمون معروفه. تنهاست بعد رفتن پدرو برادرهام. اين چيزيه که به ذهنم رسيد. حالا اگه سوالي هست درخدمتم.رفيق.